پردۀ مخمل بر صحنۀ جنایت/کارکردهای تصویر ملکه برای نظام بریتانیا
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۱۵۴۸۸
ملکه الیزابت دوم درگذشتهاست و حالا روزهای بعد از مرگ او وقت مناسبی برای تحلیل نقش وی در نظام سیاسی بریتانیا و پاسخ به این سوال کلیشهای است که آیا ملکه واقعا نقشی تشریفاتی داشت؟ یا اینکه بیشتر دوست داشت تشریفاتی به نظر برسد؟ یا حنی اینکه این تصویر همیشه زیبای قاب گرفته از او که شبیه یک مادربزرگ مهربان به نظر میرسید قرار بود چه ماموریتی را انجام دهد؟ دکتر شهاب اسفندیاری در این باره برای ایسناپلاس نوشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایسناپلاس- دکترشهاب اسفندیاری: همیشه یک بحث قدیمی در افکار عمومی ایران و جهان مطرح بوده است که آیا ملکه انگلستان یک مقام تشریفاتی بود یا واقعاً در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای دولت انگلستان نقش داشتهاست؟
دو طرف این بحث دلایل مختلفی مطرح کردهاند، اما به نظر من شواهد و قرائن قوی وجود دارد که ملکه انگلستان صرفاً یک مقام تشریفاتی نبود. از جمله اینکه سال گذشته روزنامه گاردین افشا کرد که حدود هزار قانون در انگلستان قبل از اینکه در پارلمان مطرح شود، برای کسب رضایت ملکه اول به ایشان ارائه شدهاست و در دهها قانون ملکه و اعضای خاندان سلطنت مستثنی شدهاند. از قوانین مربوط به ارث و مالیات تا قوانین مربوط به حفظ محیط زیست و حقوق حیوانات در املاک و مستغلاتشان.
آیا پارلمان یک کشور برای یک مقام تشریفاتی چنین استثنائاتی قائل میشود؟ از این جهت میتوان گفت ما صرفاً با یک مقام تشریفاتی مواجه نیستیم. ضمن اینکه هنوز طبق سنت و رویه قدیمی تمام نخستوزیران، تمام وزرا، تمام قوانین پارلمان و اعضای هیئت امنای بسیاری از دستگاهها از جمله BBC و انتصاب مقامات نظامی باید با تأیید و یا حکم ملکه انجام شود که اینها هم نشان میدهد ملکه صرفاً یک مقام تشریفاتی نیست.
دیگر کره شمالی را مسخره نکنید!
منتهی فرض کنیم اصلاً ایشان هیچ دخالتی در تصمیمگیریها و سیاستها نداشتهاست. حالا سؤال این است که تصویر ملکه و نهاد سلطنت که این همه برایش هزینه میشود، چه کارکردی برای حاکمیت بریتانیا دارد که هنوز حفظش کردهاند؟ به چه دلیل اینقدر با حساسیت و دقت تصویر نهاد سلطنت و به طور خاص تصویر ملکه در این ۷۰ سال مدیریت شده است؟
این روزها میبینیم که چطور رسانهها و مطبوعات انگلستان به عنوان کشوری که مدعی دموکراسی است، تمام قد در خدمت تجلیل و تقدیر و ستایش از یک مقام سلطنتی غیر منتخب به میدان آمدهاند. تصاویر تمام صفحه و تیترهای بزرگ صفحه یک چند روز متوالی است که به ملکه و مراسم تشییع او اختصاص یافته است. شبکههای انگلیسی مانند BBC و بقیه شبکهها تمام برنامههای عادیشان را قطع کردهاند و دارند به این موضوع میپردازند. این تصویر به چه دلیل اینقدر با این دقت و حساسیت فوقالعاده دارد ترویج میشود؟ تمام بیلبوردها در انگلستان، تمام بیلبوردهای الکترونیک در مترو لندن، حتی دستگاههای خودپرداز و دستگاههای خرید خودکار داخل فروشگاههای فستفود، صفحات اینترنت همه بانکهای خصوصی و بسیاری بنگاههای تجاری، همه و همه به تصویر ملکه مزین شده است. برخی از فعالان فرهنگی و فضای مجازی به شوخی گفتهاند دیگر به کره شمالی انتقاد نکنید! چون هیچ کشوری، حتی کره شمالی هم در این حد تمام بیلبوردها و تابلوهای تبلیغاتی را به تصویر رییس حکومتشان اختصاص نداده بودند. این مرحله برای اغلب کشورها هنوز قفل بود و نهاد سلطنت در انگلستان نشان داد دست همه را در این زمینه از پشت بسته است.
مادربزرگ خوشقلبی که خیلی خوب رسانه می فهمید
مراسم تاجگذاری ملکه الیزابت دوم اولین مراسم تاجگذاری در تاریخ انگلستان بود که از شبکه تلویزیون BBC پخش شد و معروف است در آن زمان حتی چرچیل - نخستوزیر وقت - مخالف این کار بود و میگفت سلطنت باید یک جایگاه رازآلود و به اصطلاح جادویی داشته باشد و نباید در معرض دید افکار عمومی باشد. اما ملکه که ظاهراً بهتر از چرچیل رسانه و زمانه را میفهمید، موافقت کرد و مراسم تاجگذاری او پخش تلویزیونی شد و ملکه رسما تبدیل به یک چهرهای تلویزیونی شد. در سالهای اخیر هم دیدهایم که ملکه حتی به ایفای نقش در کنار یک بازیگر سینما مثل «دنیل کریگ» که ایفاگر نقش جیمز باند بوده پرداخت و در آن کلیپی که «دنی بویل» برای افتتاحیه المپیک لندن ساخت، شخصا بازی کرد. یا در مراسم ۷۰سالگی سلطنتش حاضر شد تا در کنار یک خرس عروسکی معروف و محبوب به نام «پدینگتون» در کلیپی که BBC ساخت، بازی کند.
پس ملکه به شدت نسبت به تصویر خودش آگاه بود و در این نمایشی که در این هفتاد سال نوشته و اجرا شده، کاملاً آگاهانه ایفای نقش کرد. اما سوال این است که او در همه این سالها چه نقشی در این نمایش ایفا میکرد؟ نقش یک مادر یا مادربزرگ مهربان، دلسوز و خوشقلب. این سناریو برای او نوشته شدهبود و او با کمال افتخار این نقش را در این هفتاد سال بازی کرد.
کارکرد نقش ملکه چه بود؟
کارکرد این نقش چیست؟ اگر یک نگاهی به اتفاقاتی که در این هفتاد سال سلطنت ملکه در جهان رخ داده و نقشی که دولت انگلستان در اقصی نقاط جهان در این مدت داشته بیندازیم؛ به نظر من کارکرد این تصویر بیش از پیش برای ما مشخص میشود.
از همان سال ۱۹۵۲ که ملکه به سلطنت میرسد، انگلستان در کنیا یک جنایت گستردهای مرتکب میشود که صدها هزار کنیایی را از زمینهایشان اخراج میکند. سپس اینها را در اردوگاههایی شبیه اردوگاههای کار اجباری در آلمان نازی زندانی میکنند. ظاهراً چهارصد هزار نفر در آن شورشها کشته میشوند. این در حالی است که شما کمتر تصویر و خبری از این ماجرا در فیلمها و روایات رسانهای میبینید و میشنوید. اما درباره آلمان نازی ببینید چقدر فیلم ساخته شده است.
این اتفاق در ابتدای سلطنت ملکه میافتد. جلوتر که برویم در دهه ۶۰میلادی جنگ داخلی در یمن را دولت انگلستان رقم میزند که باعث میشود ۲۰۰هزار نفر در آن جنگ کشته شوند. در کشورهای مختلف آفریقایی و آسیایی از جمله در کره مداخله نظامی انگلستان به کشتار دهها و صدها هزار نفر منجر شده. در همین دهههای اخیر ببینید انگلستان در چند جنگ ویرانگر مشارکت داشته است. از جمله حمله به افغانستان یا حمله به عراق که یک جنگ کاملاً غیرقانونی و بر مبنای مستندات دروغ بود. این جنگ توسط «تونی بلر» نخستوزیر ملکه توجیه شد و یک میلیون کودک و زن و مرد عراقی طی آن کشته شدند. میلیونها عراقی نیز آواره شدند. اما ملکه خم به ابرو نیاورد. در تمام این جنایات و غارتهایی که در اقصی نقاط جهان اتفاق افتاده و میافتد، و دولت انگلستان در آن نقش داشته و دستش به خون آلوده است، ولی آن چیزی که مثل یک پرده مخملی همه این جنایات را میپوشاند، همین تصویر ملکه به مثابه مادر/مادربزرگ مهربان و دلسوز و خوش قلب است. کارکرد تصویر ملکه در واقع پنهان کردن آن چهره کریه و خبیث جنایتها، جنگها و کشتارهای دولت انگلستان است و ملکه با آگاهی و هشیاری دارد این نقش را ایفا میکند.
در حالی که واقعیت این است که اگر شما یک مادر بزرگ مهربان، دلسوز و خوشقلبی داشته باشید که ببیند فرزندان یا نوههایش دارند جنایات و کشتارهای را مرتکب میشوند، حتی دارند یک کودک بیگناهی را سر میبرند، یا دارند یک خانواده بیگناهی را آواره میکنند؛ این مادربزرگ مهربان قاعدتاً باید فریاد بزند و اعتراض کند. حداقل آن خانه را ترک کند. ولی میبینیم ملکهای که طی این سالها در نقش مادر و مادربزرگ مهربان ایفای نقش کرده، هرگز به این جنایات فرزندان و دولتهایش اعتراض نکرده است. همانطور که میدانیم دولت بریتانیا، دولت ملکه است. سفیران بریتانیا، سفیران ملکه هستند. نیروهای زمینی، هوایی و دریایی بریتانیا در واقع ارتش ملکه هستند. اما میبینیم که این «مادربزرگ مهربان و خوش قلب» در برابر جنایاتی که ارتش، دولت، فرزندان و نوههایش مرتکب میشوند، خم به ابرو نمیآورد. بماند که بسیاری از فرزندان و نوههای ملکه شخصاً در این جنگها حضور داشتند. البته آن هم بخشی از همین نمایش است. نوههای ملکه در جنگ افغانستان حضور داشتند و در کشتارها مشارکت مستقیم داشتند ولی ملکه هرگز خم به ابرو نیاورد.
تونی بلر که به خاطر اقداماتش در جنگ عراق توسط بسیاری از فعالان حقوق بشری در جهان به عنوان یک جنایتکار جنگی شناخته میشود، سال گذشته توسط ملکه بالاترین نشان افتخار شوالیه بریتانیا را کسب کرد و به عالیترین درجه افتخار توسط ملکه انگلستان رسید.
چرا ملکه کسی که چنین جنایتهایی را انجام داده و جنگی که میلیونها کشته و آواره داشته را راه انداخته را به چنین افتخاری نائل میکند؟ آیا او میتواند یک مادربزرگ مهربان و دلسوز و خوش قلب نامیده شود؟
پس تصویر ملکه کارکرد بسیار مهمی در نظام سلطنتی دارد و فارغ از اینکه ملکه چقدر در تصمیمگیریهای سیاسی دخالت دارد، همین که در این نمایش فریبکارانه طی هفتاد سال ایفای نقش کرده است، در همه آن جنایتها، جنگها و غارتهایی که رخ داده، مسئول است و نمیتواند از مسئولیت آنها شانه خالی کند. عموی این ملکه بخاطر عشق یک زن مطلقه از مقام سلطنت استعفا داد. این ملکه اینهمه کشتار و جنایت توسط دولت و ارتش خود را دید و استعفا نداد.
سخن آخر اینکه چقدر شگفتآور و طنز تلخی است که چنین نظام سلطنتی که هزار سال بر اساس قواعد حکومت موروثی به حیات خود ادامه داده و عامل بسیاری از کشتارها، جنگها و غارتها بوده، امروز ولی نعمت برخی روشنفکران و روزنامهنگاران ایرانی است که در رسانههای وابسته به این نهاد موروثی و غیرعقلانی و غیر مدنی خدمت میکنند و از طریق کار در رسانههای وابسته به چنین نهادی میخواهند تغییر، اصلاح و دموکراسی را در کشور خودشان ترویج کنند. چقدر شرمآور است که این افراد بعضا امروز در عزای ملکه سیاهپوش شدهاند و بغض میکنند و اشک میریزند و همزمان ادعای روشنفکری، مدرنیسم و دموکراسی هم دارند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: ملکه الیزابت دوم ملکه انگلیس یک مقام تشریفاتی مادربزرگ مهربان دولت انگلستان تصویر ملکه هفتاد سال ایفای نقش یک مادر جنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۱۵۴۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ سال بعد از طرح تحول سلامت؛ سرمایهگذاری بیسابقه برای سلامت مردم/ «این طرح نشان داد ظرفیت پاسخ دادن به نیازهای بزرگ کشور وجود دارد»
به گزارش خبرآنلاین، با روی کار آمدن دولت یازدهم در ایران یکی از دغدغههای آن کابینه بهویژه وزیر و وزارت بهداشت رسیدگی به سلامت و درمان مردم بود، مردمی که بعد از چندین سال سپری کردن تحریمها زیر بار افزایش هزینههای درمان بودند، اما دولت یازدهم تلاش کرد با طرح تحول سلامت هزینههای کمرشکن را از دوش مردم بردارد و تا حدود زیادی هم موفق بود.
محسن اسدی لاری، استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران، به مناسبت گذشت ۱۰ سال از طرح تحول سلامت، در این باره گفت: «درست ۱۰ سال پیش، پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۳ طرح تحول سلامت آغاز شد. طرحی که از یک سو، تعهد دولت امید و از سوی دیگر، بخشی از تکلیف جهانی در زمینه تأمین «پوشش همگانی سلامت» بود. استقبال مردم و کادر درمان در روز اول اجرای طرح، موجی از شگفتی و ناباوری بود: در زمانی که انتظار داشتند ساعتها برای تهیه وسایل و تجهیزات بیمارستانی، دارو، و یا حتی وسایل همراه بیمار بستری، از این سو به آن سو بروند، در شهر حیران و سرگردان باشند و مبالغ گزافی بپردازند، بیماران براحتی و فقط با هزینه ۱۰% از کل صورتحساب هزینه های بستری و حداکثر ۶% از هزینه خدمات سرپایی در بیمارستانهای دولتی و دانشگاهی، ترخیص میشدند و رضایت از خدمات درمانی در اقصی نقاط کشور به بیش از ۸۰% رسید که حتی در مراکز خصوصی هم بینظیر بود.»
او بیان کرد: «تأمین پرستار، پزشک و متخصص برای تمامی بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی، الزام بیمارستانها برای تأمین اقلام مصرفی بیماران برای جلوگیری از سرگردانی همراهان بیمار در شهر، گسترش بیمه سلامت به همه اقشار مردم، کاهش شدید هزینه کمرشکن سلامت به حدود ۳% جمعیت، جمع شدن پدیده زشت «زیرمیزی»، بهینه سازی بیمارستانها و مراکز جامع خدمات سلامت و خانه های بهداشت در سراسر کشور، بهینه سازی ناوگان اورژانس پیش بیمارستانی و تخصیص دهها پایگاه بالگرد اورژانس، افزایش چشمگیر خدمات زایمان طبیعی در سراسر کشور، ارتقاء خدمات سلامت اولیه در سراسر کشور و دهها نوع خدمت جدید در مراقبت اولیه و ثانویه سلامت، که بنظر نگارنده، مهمترین آن اقدامات، ادغام عملی اهداف پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر و سلامت روان در مراقبتهای اولیه سلامت بود. تأمین و ترویج اینهمه خدمات در نوع خود تحول عمیق و انقلاب در نظام خدمات سلامت ایران بود که کاملا در سمت و سوی نفع فقرا، نیازمندان و دهکهای ضعیف جامعه و از ابتدا مورد توجه اکید کشورها و سازمانهای بینالمللی و بویژه سازمان جهانی بهداشت واقع شد.»
او ادامه داد: «اقدامات طرح تحول سلامت در دهها برنامه سلامت اولیه، دهها برنامه درمانی، هزاران پروژه عمرانی، صدها برنامه آموزش پزشکی، پژوهشی، دانشجویی، دارویی، غذایی و فناوری که تأثیرات مستقیم بر ابعاد مختلف زندگی مردم داشت، با مدیریت توانمند دکتر هاشمی و حمایت دولت در دوسال اول با تمام توان ادامه یافت و همزمانی با برجام و آمد و شدهای فراوان سرمایه گذاران خارجی و ایرانی، نویدبخش آینده ای روشن در دلهای دردمند مردم بویژه محرومان و نیازمندان و نیز انگیزه فراوان در ارائه دهندگان خدمت و نیروهای تخصصی سلامت، بود. براساس تحلیل رسمی سازمان جهانی بهداشت، هزینه های مستقیم دولت در نظام سلامت از ۳۲% در ابتدای دهه ۹۰ به ۵۴% در سال ۱۳۹۵ افزایش یافت که این افزایش توجه دولت، مستقیما موجب کاهش پرداخت از جیب مردم گردید.»
اسدی لاری گفت: «گزارش رسمی و تحلیل جامع سازمان جهانی بهداشت که در قالب کتاب «تحول نظام سلامت ایران» در سال ۱۳۹۸ منتشر شد، حاکی از سرمایه گذاری ۳ میلیارد دلاری دولت در نظام سلامت بود که به معنای سهم ۸.۱ درصدی از تولید ناخالص ملی است که در قبل و بعد از آن دوران، هیچ سابقهای در کشور نداشت. به تعبیر سازمان جهانی بهداشت، نظام سلامت ایران امادگی کامل برای رسیدن به اهداف «پوشش همگانی سلامت»، ایجاد نظام سلامتی کارامد برای فردا، نوسازی ساختارهای فیزیکی (سازهها) و عملکردی نظام سلامت و نهایتا پاسخگویی به نیازهای سلامت مردم در سالهای آتی داشت.»
استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران بیان کرد: «ساختار جدید نظام سلامت که حاصل توجه دولت به مهمترین نیاز اجتماعی کشور در ابتدای دهه ۹۰ و نتیجه پیگیری، تدابیر و تلاش بیوقفه وزیر و همکارانش در سالهای ابتدایی دولت یازدهم بود، متأسفانه با دو ابربحران پاندمی کووید و تداوم کاهش شدید درآمدهای کشور ناشی از تحریمها که آنهم ناشی از رویکرد خلاف مصالح مردم در سیاست خارجی است، و نیز با تغییر رویکرد حمایتی دولت از طرح تحول سلامت، دچار افت محسوسی شد تا آنجاکه در شرایط فعلی، متاسفانه تقریبا تمامی دستاوردهای افتخارآمیز آن دوران، از بین رفته و سبد هزینه مردم، مملو از هزینه درمان و دارو و بازگشت پدیده زیرمیزی بدلیل عدم توجه دولت به تعرفههای واقعی خدمات درمانی شده است.»
او گفت: «طرح تحول نظام سلامت ایران، پس از استقرار نظام مراقبت اولیه سلامت در ابتدای دهه ۶۰، یکبار دیگر نشان داد که ظرفیت اقدامات بزرگ برای پاسخگویی به بزرگترین نیازهای اجتماعی کشور وجود دارد اما نیازمند تدابیر حاکمیت، تداوم حمایت راهبردی و تلاش مستمر مدیران و ارائه دهندگان خدمات سلامت است، امری که متاسفانه در چشم انداز فعلی بسیار دور از دسترس است.»
۲۳۳۲۳۳
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903196